buy prednisolone

buy prednisolone acetate eye drops

buy antidepressants mastercard

buy amitriptyline

buy naltrexone online

naltrexone where to buy website where can i buy low dose naltrexone
در منظر آقا سید رضا، نگاه اسلام به جامعه و مردم، نگاهی اخلاقی و رحمانی بود. وی باور داشت که اسلام برای جان، مال، ناموس و آبروی مردم، حرمت فراوانی قائل است و احتیاط و بلکه سخت‌گیری شرع مقدس بسیار بیش از آن است که صدور احکامی چون اعدام، مصادره، زندان و تبعید را به سادگی اجازه دهد. آقا سید رضا اعتقاد داشت که اهتمام اسلام بر حفظ حقوق مردم و ضرورت اجتناب حکومت از ظلم به شهروندان چنان است که امام علی (ع) در دوران خلافت خود بارها و بارها ترجیح داد حکومت و شخص خلیفه مظلوم واقع شوند، ..."> پایگاه صدر پژوهی محسن کمالیان:آیت‌الله العظمی سید رضا صدر


buy prednisolone

buy prednisolone acetate eye drops

buy antidepressants mastercard

buy amitriptyline

buy naltrexone online

naltrexone where to buy website where can i buy low dose naltrexone
در منظر آقا سید رضا، نگاه اسلام به جامعه و مردم، نگاهی اخلاقی و رحمانی بود. وی باور داشت که اسلام برای جان، مال، ناموس و آبروی مردم، حرمت فراوانی قائل است و احتیاط و بلکه سخت‌گیری شرع مقدس بسیار بیش از آن است که صدور احکامی چون اعدام، مصادره، زندان و تبعید را به سادگی اجازه دهد. آقا سید رضا اعتقاد داشت که اهتمام اسلام بر حفظ حقوق مردم و ضرورت اجتناب حکومت از ظلم به شهروندان چنان است که امام علی (ع) در دوران خلافت خود بارها و بارها ترجیح داد حکومت و شخص خلیفه مظلوم واقع شوند، ...

                
    اشاره: آنچه در پی می‌آید، بخش‌هایی از شرح حال مرحوم آیت‌الله العظمی سید رضا صدر – برادر بزرگ امام موسی صدر – است که برای اولین بار در نوروز سال 1390ش به علاقمندان تقدیم شد. قریب شش ماه تمام صرف جمع‌آوری، مطالعه و تطبیق اسناد، مدارک، مقالات، کتاب‌های مرتبط، مطالعات میدانی و نهایتاً نگارش متن ذیل گردید؛ با این همه، گستردگی کار از یک سو و اشتغالات فراوان نگارنده از سوی دیگر، مانع از یافتن تمرکز لازم و به سرانجام رساندن این شرح حال تاکنون شد. برخی پاراگراف‌ها هنوز ناقص هستند و بعضی در آینده افزوده خواهند شد. از آوردن منابع و مآخذ در این مرحله خودداری گردید. تمامی متن در آینده مجدداً ویراستاری علمی و ادبی خواهد شد. از خداوند بزرگ می‌طلبم تا توفیق اتمام این کار را در اولین فرصت به نگارنده عنایت فرماید ...   
                 
متن شرح حال                                         
    سید رضا صدر فرزند سید صدرالدین صدر فرزند سید اسماعیل صدر (1339 - 1415ق): از فحول فقها، اصولیین، فلاسفه و مفسران حوزه‌ی علمیه‌ی قم بود. روز پنجم ماه رمضان سال 1339ق در مشهد به دنیا آمد. پدرش آیت‌الله العظمی سید صدرالدین صدر از مراجع بزرگ شیعه و رئیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم پس از آیت‌الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی و قبل از آیت‌الله العظمی سید حسین بروجردی بود. مادرش بی‌بی صفیه دختر آیت‌الله العظمی حاج‌آقا حسین قمی بود. پنج سال اول دوران کودکی را در مشهد گذراند. سال‌های 1344 تا 1346ق و 1346 تا 1349ق را همراه پدر و خانواده به ترتیب در نجف و قم سپری کرد. پس از آن و در حدود سن ده سالگی مجدداً به مشهد باز گشت. اقامت دوم وی در مشهد نیز قریب پنج سال طول کشید. دوره‌ی دبستان، همه‌ی مقدمات و ظاهراً بخش‌هایی از اوایل مقطع سطح علوم حوزوی را در این برهه فرا گرفت؛ هر چند بعید نیست که بخش‌هایی از این دروس را در نجف و خصوصاً قم نیز تلمذ کرده باشد. از نزدیک‌ترین دوستان هم‌درس و هم‌بحث وی در مشهد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری بود که کتاب‌های مغنی و مطول را با یکدیگر مباحثه کردند. انس درسی این دو تن در خلال مباحثات درسی چنان شدت یافت که یکی دو سال بعد از هجرت آقا سید رضا به قم، مطهری نیز برای ادامه‌ی تحصیل راهی قم شد.   
                 

    آقا سید رضا در سال 1354ق و در حدود سن پانزده سالگی همراه پدر و خانواده به قم آمد و برای دهه‌های متمادی در این شهر رحل اقامت افکند. از اساتید مقطع سطح فقه و اصول وی در قم جز آیات عظام سید محمد محقق داماد و سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی نامی در ادبیات نیامده است. همچنین از خود وی نقل شده است که از اول تا آخر کتاب مکاسب را یک ساعت قبل از اذان صبح با شهید محراب آیت‌الله سید اسدالله مدنی در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه (س) مباحثه می‌کرده است. آیت‌الله العظمی شیخ راضی آل‌یاسین در توصیف این مقطع از زندگی تحصیلی وی آورده است: «ما آقا سید رضا را که الآن هجده ساله است، در علوم گوناگون از دیگران برتر می‌بینیم. او در علومی چون صرف، نحو، منطق، ریاضی، طبیعی، ادبیات عرب، فارسی و برخی از زبان‌های خارجی، به مراتب بالایی دست یافته و از محضر فضلا و اساتید مشهور مشهد و قم استفاده کرده است و در این ایام کتاب «رسائل» و «مکاسب» شیخ مرتضی انصاری را می‌خواند».    
                 

    آقا سید رضا مقطع سطح علوم حوزوی را خیلی زود به اتمام رساند و از آن پس سال‌ها در دروس خارج فقه و اصول بزرگ‌ترین اساتید حوزه‌ی علمیه‌ی قم زانوی تلمذ زد. عمده‌ی تلمذ مقطع خارج فقه و اصول وی نزد پدرش و آیت‌الله العظمی سید محمد حجت بود که تا آخر عمر آن بزرگواران در محضر درس آنها حاضر شد. از جمله آثار برجای مانده از وی، تقریرات یک دوره خارج فقه و اصول پدر است و نیز یک دوره خارج فقه و اصول مرحوم حجت. آقا سید رضا از جلسات درس خارج آیت‌الله العظمی محقق داماد نیز بهره‌ها برد. دروس اخیر علی‌الظاهر به طور خصوصی برای برخی فضلای خاص ایراد می‌شده است. چه جلسات درس خارج عمومی مرحوم داماد از ابتدای سال 1326ش به بعد و با همت فضلای نسل بعد از آقا سید رضا، امثال امام صدر، شهید آیت‌الله بهشتی و دیگر همدرسان آنها بود که برپا شد. وی مقداری نیز در درس خاج فقه آیت‌الله العظمی بروجردی شرکت جست. برخی محققین از آیات عظام سید محمد تقی خوانساری و حتی شیخ عبدالکریم حائری یزدی نیز به عنوان اساتید درس خاج وی نام برده‌اند که با توجه به عدم تأیید موضوع توسط محققین دیگر و نیز عدم اقتضای سن در مورد اخیر، به نظر نمی‌رسد صحیح باشد. کتب اصلی درس فلسفه از جمله «منظومه‌ی» ملا هادی سبزه‌واری، «اسفار» ملاصدرا، گویا «شرح فصوص الحکم» ابن‌العربی و نیز درس عرفان را همراه آیت‌الله مهدی حائری یزدی و نیز تعدادی انگشت‌شمار از دیگر بزرگان امروز چون آیات‌الله فکور یزدی، شیخ عبدالحواد اصفهانی جبل‌عاملی، یحیی عبادی طالقانی، سید عزالدین زنجانی، میرزا صادق سرابی نصیری و دکتر عباس زریاب خویی طی مدتی کمتر از ده سال نزد امام راحل آموخت. در مورد درس عرفان از وی نقل شده است که مطالب طی مدتی قریب به پنج سال، نه از روی متنی خاص که سینه به سینه، توسط استاد تدریس می‌شده است.    
                 

    آقا سید رضا نیز چون دیگر بزرگان خاندان صدر، به داشتن استعداد فوق‌العاده و حافظه‌ی قدرتمند شهرت داشت. برخی بزرگان وی را به لحاظ حافظه حتی بر برادر کوچک‌ترش - امام صدر - ترجیح داده‌اند. آقا سید رضا در سایه‌ی استعداد، حافظه و خصوصاً پشتکار فراوان خود خیلی سریع در زمره‌ی فضلای برتر و مشار بالبنان حوزه‌ی علمیه‌ی قم در آمد؛ چنانکه در همان سنین جوانی به درجه‌ی اجتهاد نائل شد و به اکثر علوم حوزوی زمان خود احاطه پیدا کرد. آیت‌الله العظمی سید عبدالحسین شرف‌الدین پس از دیدار محرم سال 1372ق خود با وی در شهر صور لبنان بنیه‌ی علمی او را در اوایل دهه‌ی چهارم زندگی چنین توصیف کرد: «در او استعدادی درخشان، ذهنی پویا و درکی عمیق یافتم که هنگام طرح مباحث علمی، این نبوغ و درک فقهی ایشان ظهور و بروز پیدا می‌کند. او عالمی والامقام، صاحب‌نظری محکم، دارای روشی دقیق و استدلالی قوی است. او اقیانوس ژرف معرفت و پرچم افراشته‌ی فضیلت است. در مباحث علمی در عین جوانی می‌تواند بر متفکران صاحب‌نام چیره شود».   
                 

    آقا سید رضا به حکم سنت حوزه‌های علمیه از همان اوان دوران تحصیل، تدریس درس‌های آموخته شده را در پیش گرفت و به امر تدریس چنان علاقمند بود که تا آخرین روز حیات به آن ادامه داد. وی دهه‌های ده و بیست شمسی را به تدریس کتب مقدمات از جمله مغنی و مطول پرداخت و در کنار آنها کتب سطوح پایین و متوسط را نیز درس داد. در دهه‌های سی و چهل شمسی کتب اصلی سطوح عالی، یعنی رسایل، مکاسب و کفایه را درس داد و همچنین برخی کتب مهم فلسفه را چون منظومه. از اواخر دهه‌ی چهل شمسی تا آخرین روز حیات که متجاوز از ربع قرن تمام به طول انجامید، به تدریس خاج فقه، اصول و همزمان با آنها کتب عالی فلسفه از جمله اسفار و نیز شفا و ارشادات ابن‌سینا همت گمارد.    
                 

    از به یاد ماندنی‌ترین درس‌های آقا سید رضا، جلسات عام درس «اخلاق»ی بود که گویا از سال 1328ش به بعد، یعنی در زمان حیات پدر، شب‌های پنج‌شنبه بعد از نماز مغرب و عشا در بیرونی منزل آیت‌الله العظمی سید صدرالدین صدر برپا می‌شد و قریب بیست سال تمام ادامه یافت. در این جلسات که پس از درس اخلاق امام خمینی از تأثیرگزارترین دروس اخلاق حوزه‌ی علمیه‌ی قم طی دهه‌های بیست تا چهل شمسی توصیف شده است، موضوعات کاربردی مختلفی چون استقامت، حسد، دروغ و ... مورد بحث قرار گرفت. حاصل برخی از این جلسات همان زمان از روی نوار پیاده و پس از تدقیق و تکمیل در قالب کتاب‌هایی مستقل منتشر گردید. گفته شده است که صدها نفر از طلاب و فضلا در این جلسات شرکت می‌کردند، طوری‌که همه‌ی اتاق‌ها و حیاط منزل و کوچه‌ی متصل به بیت آیت‌الله العظمی صدر از طلاب علاقمند به دروس اخلاق پر می‌شد.   
                 

    آقا سید رضا از همان اوان جوانی در کنار تحصیل، تدریس و تحقیق، به پاره‌ای فعالیت‌های اجتماعی نیز که در میان روحانیت متعارف است، اهتمام ورزید. وی قبل از هر چیز به عنوان فرزند ارشد ذکور پدر، یار و یاور آیت‌الله العظمی سید صدرالدین صدر در عرصه‌های حوزه و جامعه بود. بسیاری از تعاملات و مناسبات اجتماعی پدر، خصوصاً پس از کناره‌گیری آن بزرگوار از مسند زعامت حوزه‌ی علمیه‌ی قم و بالأخص در دوران بیماری و خانه‌نشینی، با همراهی و بلکه معاونت آقا سید رضا انجام شد. از دیگر اقدامات اجتماعی آقا سید رضا، اقامه‌ی نماز جماعت بود. گویا اولین مسجدی که وی مسئولیت اقامه‌ی نماز جماعت را در آن بر عهده گرفت، مسجد کوچک اما پر رمز و راز «عبداللهی» در ابتدای خیابان ارم (روبه‌روی پاساژ کنونی حضرت موسی‌بن جعفر (ع)) بود که به جای پدر در آنجا حاضر شد. بعد از وی، آیت‌الله العظمی سید احمد خوانساری و سپس آیت‌الله میرزا علی احمدی میانجی نیز سال‌ها در این مسجد اقامه‌ی جماعت کردند. دومین مسجدی که آقا سید رضا، باز به جای پدر، مسئولیت اقامه‌ی جماعت را در آن بر عهده گرفت، مسجد صحن موزه‌ی حرم مطهر حضرت معصومه (س) بود که از حوالی سال 1328ش آغاز شد و تا سال 1346ش ادامه یافت. بعد از وی بزرگانی دیگر، از جمله آیات عظام سید کاظم شریعتمداری و سپس سید موسی شبیری زنجانی، مسئولیت اقامه‌ی نماز را در این مسجد عهده‌دار شدند. یکی دیگر از فعالیت‌های اجتماعی آقا سید رضا، وعظ، ارشاد و خصوصا ایراد سخنرانی برای عموم مردم در ایام مذهبی بود. وی نیز چون دیگر اعضای خاندان صدر صدایی گرم و زیبا داشت که به مدد آن و نیز به مدد دانش سرشار و حافظه‌ی قدرتمند خود، سخنرانی‌های سودمند و تأثیرگذار فراوانی ایراد کرد. از جمله سخنرانی‌های عمومی آقا سید رضا که با استقبال شدید طبقات مختلف مردم مواجه شد، در ماه مبارک رمضان و در شبستان بزرگ مسجد گوهرشاد بود که سالیان متمادی برپا گردید.    
                 

    آقا سید رضا در شب پنجم تیر سال 1346ش راهی تهران شد و برای مدتی قریب به ده سال در این شهر رحل اقامت افکند. در باره‌ی انگیزه‌ی هحرت وی به تهران سخنی به میان نیامده است؛ اگرچه برخی نزدیکان آن بزرگوار توصیه و مأموریت بعضی مراجع بزرگ وقت را از جمله اسباب دانسته‌اند. گفته شده است که با اقامت وی در تهران بر وزن علمی پایتخت افزوده شد و پس از آیت‌الله العظمی سید احمد خوانساری، به لحاظ علمی قوی‌ترین چهره‌ی روحانیت نهران محسوب بوده است. آقا سید رضا از بدو ورود به تهران مسئولیت اقامه‌ی نماز جماعت را در مسجد امام حسین (ع) بر عهده گرفت. وی اغلب شب‌ها پس از نماز مغرب و عشا دقایقی را برای نمازگزاران سخن می‌گفت. شب‌های جمعه را هر هفته برای مردم سخنرانی داشت که جمع زیادی از طلاب، فضلا، کسبه و اهل محل پای آن گرد می‌آمدند. افزون بر آن در مناسبت‌های مهم مذهبی نیز شامل اعیاد، وفیات و ماه مبارک رمضان، برای مردم برنامه‌ی منظم و سخنرانی داشت. علامه سید باقر خسروشاهی در خاطرات خود آورده است که «نیمه‌ی شعبانی در مسجد امام حسین (ع) تهران پای منبر معظم‌له بودم؛ حدود یک ساعت و نیم و قریب به دو ساعت اشعار بسیار شیوا در وصف امام زمان (عج) از بر خواندند». آقا سید رضا علاوه بر جلسات سخنرانی عمومی در مسجد امام حسین (ع)، جلساتی را نیز در صبح پنج‌شنبه و شب جمعه برپا ساخته بود که عمدتاً طلاب و فضلا در آن حاضر می‌شدند و مشکلات علمی خود را طرح و پاسخ دریافت می‌کردند. وی در کنار این‌گونه فعالیت‌های منظم تبلیغی و اجتماعی، برنامه‌های کلاسیک علمی خویش را نیز با جدیت در تهران ادامه داد. از جمله جلسات تدریس فلسفه و همچنین خارج فقه و اصول را برای حوزویان علاقمند دایر کرد و در کنار آنها، جلسات درسی دیگری را نیز برای گروهی از فضلا و دانشجویان برپا ساخت. برخی دروس جلسات اخیر بعدها توسط یکی از حاضران جمع‌آوری و در قالب کتابی با نام «فلسفه‌ی آزاد» منتشر شد. از دیگر اشتغالات پیوسته‌ی آقا سید رضا در تهران، پاسخ‌گویی به استفتائات شرعی طبقات مختلف مردم بود که با توجه به موقعیت فقهی ممتاز وی، از گوشه و کنار شهر مراجعه می‌کردند. در باره‌ی زمین مسجد امام حسین (ع) و اراضی اطراف آن نقل شده است که از املاک مرحوم آقای حاج سید رضا اخوی بود که به نیت بنای مسجد و مدرسه‌ای علمیه در اختیار آیت‌الله العظمی شریعتمداری قرار داده بود. بعدها بعضی نزدیکان و اطرافیان این مرجع فقید در اطراف مسجد پاساژی احداث کردند که هم عملیات ساخت و هم معاملات مرتبط با مغازه‌های آن، به کلی با آقا سید رضا بی‌ارتباط بود.   
                 

    آقا سید رضا در اوائل سال 1357ش مجدداً به قم بازگشت و در منزل پدری اقامت گزید. وی از آن پس تا آخر عمر که متجاوز از شانزده سال به طول انجامید، تمام روزهای هفته را، به جز پنج‌شنبه و جمعه که به تهران می‌رفت، در قم ساکن بود. از همان بدو ورود جلسات درس خارج فقه و اصول را در منزل برپا کرد. این جلسات شب‌ها بعد از نماز مغرب و عشا برپا می‌شد و در هر دوره‌ی آن ده‌ها تن از فضلا حضور داشتند. اولین سال‌های این مقطع را در یکی از شبستان‌های مسجد امام به اقامه‌ی جماعت پرداخت. همان‌جا کتاب اسفار و دیگر کتب عالی فلسفه را نیز پیش از ظهر درس ‌می‌گفت. با بازگشت آقا سید رضا به قم درب منزل آیت‌الله العظمی سید صدرالدین صدر مجدداً باز شد. هر روز یکی دو ساعت مانده به غروب، دوستان فاضل و قدیم او، خصوصاً آیت‌الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی و نیز آیات‌الله سید مهدی روحانی و میرزا علی احمدی میانجی، گرد آن بزرگوار جمع می‌شدند و ساعتی را در باره‌ی موضوعات علمی به تبادل نظر می‌پرداختند. طلاب و فضلا نیز فرصت را مغتنم می‌شمردند و با حضور در این محفل علمی وزین، مشکلات علمی خویش را طرح و پاسخ دریافت می‌کردند.   
                 

    شمارش شاگردان آقا سید رضا نیز مانند شاگردان پدر و اجداد وی، قطعا کاری دشوار است؛ چه آنطور که در کتب تراجم آمده است، بسیاری از طلاب و فضلای دهه‌های بیست تا شصت شمسی حوزه‌ی علمیه‌ی قم که تعدادشان بر صدها تن بالغ است، در یکی از دروس ادبیات، فقه، اصول یا فلسفه‌ی وی تلمذ کرده‌اند. اما برخی معاریف شاگردان وی عبارتند از آیات‌ و حجج اسلام: سید عبدالعزیز طباطبایی (مطول)، حسین شب زنده‌دار (سطوح عالی)، امام موسی صدر (منظومه)، سید مصطفی خمینی (منظومه)، علی‌اکبر مسعودی خمینی (منظومه)، محمد یزدی (منظومه)، صادق احسان‌بخش (منظومه)، علی دوانی (منظومه)، فضل‌الله محلاتی (منظومه)، عبدالنبی نمازی (فلسفه)، مهدی شب زنده‌دار (اسفار)، زین‌العابدین قربانی (منظومه)، علی‌رضا اسلامیان (فلسفه)، سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد (فلسفه)، سید هاشم حمیدی (منظومه)، محمد رضا حاج‌شریفی خوانساری (خارج فقه و اصول، فلسفه)، توفیق‌نیا، سید باقر خسروشاهی (اسفار و خارج فقه)، سید جواد علوی بروجردی (خارج فقه)، سید علی یثربی کاشانی (خارج فقه)، سید عباس حسینی قائم‌مقامی (فلسفه) و همچنین دکتر سید کاظم اکرمی (منظومه).   
                 

    [...]   
                 

    یکی از نکات مهم در حاشیه‌ی زندگی علمی و فرهنگی آقا سید رضا، مهارت و تسلط مثال‌زدنی او در ادبیات عرب و خصوصاً فارسی بود. دو عامل بیش از عوامل دیگر افزون بر همت و پشت‌کار کمک کردند تا آقا سید رضا در ادبیات مقامی شامخ بدست آورد. اول، استعداد موروثی خاندان صدر در ادبیات است. پدر، پدر بزرگ و جد آقا سید رضا، یعنی آیات عظام سید صدرالدین صدر، سید اسماعیل صدر و سید صدرالدین موسوی عاملی، هر یک در دوران خود ادیبی تمام عیار و دارای قریحه‌ی شعری قوی بودند. عامل دوم، فراگیری ادبیات عرب و فارسی طی دوران نوجوانی در حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد بود که به لحاظ ادبیات شهرت و بر دیگر حوزه‌های علمیه‌ی ایران تقدم داشت. بی‌شک ماندگارترین عرصه‌ی ظهور و بروز توانمندی آقا سید رضا در ادبیات، آثار مکتوبی است که طی سال‌ها و بلکه دهه‌ها، توسط وی نگارش یافت. صاحب‌نظران بسیاری آقا سید رضا را به لحاظ فصاحت، شیوایی و دلنشینی نثر و قلم فارسی مورد ستایش قرار دادند. از جمله کتاب گران‌سنگ «قند پارسی» پاره‌ای از کتاب «تفسیر سوره‌ی حجرات» آقا سید رضا را نقل و مؤلف آن را در ردیف برجسته‌ترین «نویسندگان اسلامی» معاصر ایران و قلم وی را هم‌سنگ قلم چهره‌های ماندگاری چون عبدالحسین زرین‌کوب، محمد علی جمال‌زاده، علی شریعتی، محمد رضا حکیمی، عبدالکریم سروش و جواد محدثی قرار داده است. عرصه‌ی مهم دیگر ظهور و بروز توانمندی آقا سید رضا در ادبیات، برخی نقدهای فاضلانه‌ی ادبی وی بر آثار پاره‌ای بزرگان است که گاه‌ و بیگاه در مجلات و صفحات تخصصی ادبی منتشر گردید. از جمله، نقد لطیف وی بر کتابی از استاد مکی است که طی آن ابتکار مؤلف در افزودن علم «رباعی‌شناسی» را بر علوم شعر و ادبیات مورد تحسین قرار داده است. آقا سید رضا افزون بر مهارت در ادبیات، ذوق و قریحه‌ی شعری نیز داشت و گاهی در مناسبت‌های مذهبی شعر نیز می‌سرود. یکی از اشعار معروف وی قطعه شعری با عنوان «قبله‌ی خلق و فرشته‌ی عدل» است که به مناسبت عید نیمه‌ی شعبان سرود و بارها در نشریات اسلامی منتشر گردید. دیوان شعر آقا سید رضا بخش عمده‌ی اشعار وی را در خود جای داده است.   
                 

    آقا سید رضا از لحظه‌ی آغاز تحصیلات علوم حوزوی در ایام نوجوانی تا دو ساعت قبل از مرگ، متجاوز از 65 سال تمام را به آموختن، مطالعه، مباحثه، تدریس، تحقیق و تألیف معارف دینی گذرانید. این مدت طولانی را به طور پیوسته و متمرکز کار علمی کردن، آن هم در گستره‌ای وسیع از رشته‌های متنوع معارف اسلامی، از فقه و اصول تا تفسیر و اخلاق تا فلسفه و عرفان، خصوصاً در سایه‌ی استعداد و حافظه‌ای فوق‌العاده، در دهه‌های آخر زندگی چنان جامعیتی را برای آقا سید رضا رقم زد که در میان بزرگان علمای معاصر شیعه کم‌نظیر خوانده شد. از جمله از آیت‌الله میرزا عبدالله مجتهدی تبریزی - صاحب‌نظر در «رجال‌شناسی معاصر» - نقل گردید که «آقای رضا صدر در ایران نظیر ندارد». از آیت‌الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی نیز پس از درگذشت آقا سید رضا نقل گردید که: «من هرچه نظر کردم، در حوزه‌ی علمیه‌ی قم فردی چنین جامع‌الاطراف و پر اطلاع که بر اغلب علوم اسلامی در سطح عالی مسلط باشد، غیر از ایشان نیافتم».   
                 

    نگاهی به ترکیب دروس تدریس شده توسط آقا سید رضا طی حیات علمی او، همچنین مروری بر عناوین متنوع کتاب‌های تألیف شده توسط وی در این مدت، رسوخ و نهادینه شدن دو خصوصیت اخلاقی مهم را در اعماق شخصیت آن بزرگوار بیان می‌دارد: اخلاص و گذشت. آقا سید رضا در حالی قریب به نیمی از حیات علمی خویش را مصروف تدریس، تحقیق و تألیف در حوزه‌های فلسفه، عرفان، اخلاق و تفسیر کرد، که فضای حاکم بر حوزه‌های علمیه‌ی شیعه پرداختن به این موضوعات را با تمحیض در فقه و اصول مغایر و برای راهیان صراط مرجعیت به نوعی نقص و کسر شأن می‌شمرد. مراجع بزرگی در حوزه‌های علمیه شیعه حضور داشتند که به رغم میل باطنی و بنابر مصلحت، فلسفه و تفسیر را ترک گفتند. فیلسوفان و مفسران بزرگی نیز در حوزه‌های علمیه حضور داشتند که به رغم شایستگی علمی و بنابر همین سبب، هرگز امکان نیافتند در عرصه‌ی مرجعیت جایگاهی رفیع بیابند. آقا سید رضا تجربه‌ی این بزرگان را فرا روی خود داشت. با این همه، چون پرداختن تنها به فقه و اصول را برای حوزویان کافی نمی‌دانست و فراگیری فلسفه، عرفان، اهتمام به اخلاق و بازگشت به قرآن را برای آنان لازم و تکلیف می‌شمرد، نیمی از عمر علمی خویش را وقف این موضوعات کرد و عوارض و عواقب این انتخاب را همه به جان خرید. آقا سید رضا نه تنها در انتخاب موضوع، که در انتخاب مخاطب و متناسب با آن در انتخاب سطح نگارش نیز همواره نیاز جامعه و لذا احساس تکلیف را بر شأن و جایگاه علمی خویش ترجیح داد. او در همان حال که کتاب‌های تخصصی و سنگین «فقه استدلالی»، «240 مسأله‌ی فقهی»، «فلسفه‌ی علیا» و حواشی دقیق خود بر کتب مهم منظومه و اسفار را در مرزهای دانش فقه و فلسفه برای استفاده‌ی نخبگان حوزه نگاشت، وقتی ضرورت اقتضا کرد، با سهولت تمام ردای یک مبلغ ساده را تن نمود و کتاب‌هایی چون «زیر درختان سدر»، «حسد»، «دروغ» و حتی زیارت‌نامه‌ی امام رضا (ع) را برای استفاده‌ی جوانان و عموم مردم منتشر نمود.   
                 

    حریت، آزادمنشی و شجاعت در برابر صاحبان قدرت، یکی دیگر از خصوصیات بارز اخلاقی آقا سید رضا بود. در دوران زعامت آیت‌الله العظمی بروجردی و در شرایطی که قدرت آن بزرگوار در حوزه‌ی علمیه‌ی قم بلامنازع بود، آقا سید رضا در مقاطعی با دفتر و اطرافیان ایشان در افتاد؛ چه گفتار و رفتار آنها را در پاره‌ای امور مهم از دایره‌ی انصاف و اخلاق خارج تشخیص داده بود. در دوران زمامداری پهلوی دوم، صلابت و بی‌اعتنایی آقا سید رضا در برابر مقامات ارشد رژیم بارها و بارها خشم و اعتراض آنان را بر انگیخت. وی دیدار بلندمرتبه‌ترین کارگزاران رژیم از جمله اسدالله علم با خود را به حضور آنها در منزل محقر خویش موکول می‌کرد و در آستانه‌ی دیدار بهمن سال 1350ش امام صدر با شاه تقاضای نماینده‌ی دربار جهت مساعدت در تنظیم موعد دیدار را با این ادبیات پاسخ منفی گفت: «به من چه مربوط است که یک کسی می‌خواهد با کس دیگر ملاقات کند»؟! در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز آقا سید رضا در زمره‌ی منتقدین نظام قرار گرفت و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که در همان سال‌های اول و متعاقب اعتراض برخی جوانان تندرو، اقامه‌ی نماز جماعت را در مسجد امام قم ترک گفت. وی در فروردین سال 1365ش و در پی حضور در مجلس ختم مرحوم آیت‌الله العظمی سید کاظم شریعتمداری، ساعاتی را توسط اداره‌ی اطلاعات قم بازداشت گردید. متعاقب آن وقایع جریان درگذشت مرحوم شریعتمداری و بازداشت خود را طی گزارشی در تاریخ ثبت و خود عنوان «در زندان ولایت فقیه» را برای آن اختیار کرد. تیرگی روابط آقا سید رضا با نظام جمهوری اسلامی ایران چنان بود که پس از رحلت، تولیت وقت حرم مطهر حضرت معصومه (س) به رغم آن‌که از شاگردان وی بود، از دفن پیکرش در مسجد بالاسر حرم ممانعت به عمل آورد. شاید این جمله‌ی امام صدر وصف حال مناسبی از موضع آقا سید رضا در برابر صاحبان قدرت این روزگار باشد: «طبعاً آقای اخوی ضد قدرت است. اگر کسی در رأس قدرت باشد، اخوی از او خوشش نمی‌آید» ...   
                 

    یکی دیگر از خصوصیات بارز اخلاقی آقا سید رضا، گریز دائمی وی از تمامی اسباب و مظاهر مادی تشخص و برتری بر دیگران، خصوصاً ریاست و مرجعیت بود. آقا سید رضا در دوران تحصیلات حوزوی با اینکه پدرش رئیس حوزه و از مراجع بزرگ تقلید شیعه بود، از هرگونه رفتار آقازادگی به دور و همه‌ی حرکات و سکناتش چون طلاب عادی بود. بیگانگی آقا سید رضا با عوالم آقازادگی و تلاش پرشور، صادقانه و خستگی‌ناپذیر وی در راه کسب علم موجب شده بود تا در اوساط و محافل حوزوی، آیت‌الله العظمی سید صدرالدین صدر نیز مانند آیت‌الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، از معدود عالمان موفق در عرصه‌ی تربیت فرزندان صالح شناخته شود. آقا سید رضا هم در زمان تحصیل و حیات پدر، هم در زمانی که به عنوان مدرس ممتاز علوم معقول و منقول حوزه‌ها شهرت پیدا کرد، تا آخرین روز حیات، هنگام حضور در اجتماعات و مجالس عمومی، چون دوست دیرینه‌اش آیت‌الله سید مهدی روحانی، تعمد داشت در وسط مجلس و میان طلاب و مردم عادی بنشیند، تا هیچ امتیازی نسبت به دیگران برای خود قائل نشده باشد. آقا سید رضا با اینکه بالاترین مراتب اجتهاد را در فقه و اصول در نوردیده بود و به جهت سن در طبقه‌ی بعد از آیات عظام شریعتمداری، گلپایگانی، مرعشی نجفی و اراکی قرار داشت، اما پس از درگذشت این مراجع بزرگوار، تعمدا از ورود به عرصه‌ی مرجعیت سرباز زد. وی زمانی که همه‌ی حوزویان و ناظران ورودش را در میدان مرجعیت انتظار می‌کشیدند، با آن‌که قطعاً خود را نسبت به دیگران اعلم می‌دانست، فرصت نقش‌آفرینی را در این عرصه به فقهای هم‌طبقه و حتی جوان‌تر از خود سپرد و تقاضای خیل شاگردان و علاقمندان خویش را بر انتشار رساله‌ی عملیه بی‌پاسخ گذاشت.    
                 

    حمایتِ در حدِّ استطاعت از مظلومان درمانده و بی‌پناه، یکی دیگر از خصوصیات اخلاقی بارز آقا سید رضا بود. در ماجرای حمایت آقا سید رضا از مرحوم آیت‌الله العظمی شریعتمداری، انگیزه‌ی وی هرگز تأیید خط‌مشی آن مرحوم در برابر نظام جمهوری اسلامی ایران یا ترجیح آن مرجع فقید بر امام راحل نبود. آقا سید رضا صحیح یا ناصحیح، احساس کرده بود که مرحوم شریعتمداری مظلوم و در این مظلومیت بی‌پناه واقع شده است. به همین جهت در صدد حمایت از ایشان برآمد. دفاع آقا سید رضا از آیت‌الله العظمی شریعتمداری، امتداد طبیعی حمایت وی از پاره‌ای مظلومان بود که سال‌ها قبل در تشکیلات خود آن مرجع فقید، به نوعی مورد ظلم واقع و رها شده بودند. از جمله‌ی این افراد مرحوم علامه علی دوانی است که در مجله‌ی «مکتب اسلام» و «مؤسسه‌ی دارالتبلیغ اسلامی» قم سال‌ها همکار نزدیک آیت‌الله العظمی شریعتمداری بود؛ اما در خرداد سال 1350 و در پی درماندگی از بی‌مهری ستاد مدیریت این مؤسسات، مظلومانه حوزه‌ی علمیه‌ی قم را ترک گفت و به تهران پناه برد. به مجرد استقرار آن مرحوم در تهران، آقا سید رضا به طرق مختلف در صدد دلجویی از وی برآمد و افزون بر خود برخی بزرگان دیگر، از جمله دایی و دایی‌زاده‌ی خود آیات‌الله حاج‌آقا باقر و آقا هادی طباطبایی قمی را نیز بر آن داشت تا از وی دلجویی کنند. مرحوم دوانی در خاطرات خود آورده است: «در یکی از روزهای تابستان سال 1353 حدود ساعت دو بعد از ظهر که هوا خیلی گرم بود، زنگ در به صدا در آمد ... به سرعت [پایین] آمدم. دیدم استاد بزرگوار حاج‌آقا رضا صدر است که چون آمدنم کمی طول کشیده بود و [ایشان] پا درد داشت، چهار زانو دم در نشسته است. خم شدم دستش را ببوسم، که نگذاشت. گفتم آقا! چرا در این موقع و در این هوای گرم روی زمین نشسته‌اید؟ از شدت تأثر، اشک در چشمم حلقه زد ... در فکر بودم که چرا آن موقع آمده است؟ فرمود خواستم سری به شما بزنم و چون خواست برود، وجهی که گویا سی هزار تومان بود، در کنارم گذاشت».   
                 

    مناعت‌طبع فوق‌العاده، ذی‌طلبگی و ساده‌زیستی بیش از حد در سرتاسر زندگی، یکی دیگر از خصوصیات بارز اخلاقی آقا سید رضا بود. وی در قم هرگز خانه‌ای از آن خود نداشت. پس از آن‌که تأهل اختیار کرد و قبل از آن‌که به تهران هجرت کند، سال‌های سال همراه خانواده‌اش در منزلی استیجاری زندگی کرد. پس از بازگشت به قم نیز سال‌های سال تا هنگام رحلت همراه خانواده در همان منزل به جای مانده از پدر سکونت گزید. علاقمندان آقا سید رضا و خاندان شریف صدر بارها بر آن ‌شدند تا منزلی برای وی ابتیاع کنند؛ اما او هر بار بنابر مناعب طبع خویش پیشنهاد آنان را رد کرد. سطح زندگی آقا سید رضا، هم در قم و هم در تهران، از سطح زندگی متعارف طلاب عادی متأهل پایین‌تر بود. در مقاطع متعدد زندگی بارها و بارها روزهایی پیش آمد که با عسرت روزگار را گذران کرد. نقل کرده‌اند که با وجوهات شرعیه رفتاری چون مار و عقرب داشت. در مساجدی که اقامه‌ی جماعت می‌کرد، به رغم آن‌که از وظایف متعارف امامان جماعت هست، از اخذ وجوهات شرعیه‌ی نمازگزاران پرهیز داشت و همواره آنان را به روحانیون دیگر ارجاع داد. داماد بزرگوارش علامه علی حجتی کرمانی در وصف ساده‌زیستی وی آورده است: «در این متجاوز از ربع قرن که از نزدیک شاهد تمامی ابعاد و جوانب زندگی او بودم، کمتر دوره‌ای را سراغ داشتم که مقروض نباشد».   
                 

    آقا سید رضا اگرچه هرگز در هیچ یک از مقاطع زندگی با هیچ نهاد «قدرت» و «حکومت»ی همکاری نکرد، اما در عین حال همواره از مخالفان جدایی دین از سیاست و در مواقع ضرورت حتی خود از فعالان عرصه‌های مبارزه بود. آقا سید رضا در دوران مبارزات نهضت ملی نفت از حامیان آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی و دکتر محمد مصدق بود، اگرچه هرگز به ملیون گرایش و اعتماد چندان پیدا نکرد. وی در جریان مبارزات فدائیان اسلام از حامیان آن عزیزان بود و از جمله در دیدار پاییز سال 1332ش خود با آقایان سید عبدالحسین واحدی و محمد مهدی عبدخدایی، ضمن تشویق کاندیداتوری نواب صفوی در انتخابات مجلس هجدهم از قم تأکید کرد: «تمام اطراف قم مقلدین پدر من هستند؛ من اطراف قم را حاضر می‌کنم که رأی بدهند». وی در جریان مبارزات اعراب و اسرائیل از حامیان ملت مظلوم فلسطین در ایران بود و از جمله در اجتماع باشکوه رمضان سال 1352ش مردم تهران در مسجد سید عزیزالله که به دعوت آیت‌الله العظمی سید احمد خوانساری و با حضور شخصیت‌های مهم و سفرای کشورهای عربی و اسلامی برپا شد، سخنران اصلی مراسم بود. آقا سید رضا در جریان نهضت اسلامی مردم ایران علیه رژیم شاه تلاش‌های فراوانی به عمل آورد تا زندانیان سیاسی و تبعید شدگان آزاد شوند و از خانواده‌های آنها دستگیری شود. وی همچنین در جریان مبارزات امام صدر در لبنان جهت احقاق حقوق شیعیان از حامیان مؤثر برادر خود بود و از جمله در فاجعه‌ی جنگ‌های داخلی دو ساله‌ی آن کشور کمک‌های مالی و معنوی قابل‌توجهی را برای شیعیان جنگ‌زده تهیه و ارسال کرد.   
                 

    آقا سید رضا اگرچه تمامی مراحل تحصیلات حوزوی را در عالی‌ترین سطوح طی کرده و در سراسر عمر خود به همه‌ی شئون روحانیت راستین شیعه پایبند بود، اما هرگز یک روحانی سنتی و تقلیدی شمرده نشد. آقا سید رضا در حالی دروس فلسفه و عرفان را در حوزه‌ی علمیه‌ی قم تحصیل و تدریس کرد، که فضای غالب حوزه‌های علمیه‌ی ایران و عراق این دروس را مذموم می‌شمرد و بعضاً حتی لیوان مدرسین آنها آب کشیده می‌شد! آقا سید رضا بر خلاف اغلب روحانیون سنتی زمان خود علوم دانشگاهی و غیر حوزوی را نیز مصداق دانش و معرفت می‌دانست و صاحبان آنها را به دیده‌ی «عوام» نمی‌نگریست. وی از همان اوان جوانی فراگیری برخی دروس علوم انسانی دانشگاه را برای حوزویان مفید می‌شمرد؛ تا جایی‌که به منظور شناخت کلاسیک جامعه و مردم، کتاب «علم‌الاجتماع» در جامعه‌شناسی را همراه آیات‌الله سید محمود طالقانی، سید عزالدین زنجانی و میرزا جعفر اشراقی تبریزی، مطالعه و مباحثه نمود. آقا سید رضا نه تنها برای دانشگاهیان حرمت و منزلت قائل بود و با پاره‌ای چهره‌های برجسته‌ی آن چون دکتر علی‌نقی کنی دوستی دیرینه داشت؛ بلکه فرزندان ذکور وی، همه، با اجازه و رضایت پدر، در ایران، لبنان و آمریکا، راه تحصیلات دانشگاهی را پیش گرفتند. آقا سید رضا در روزگاری که مراجع بزرگ وقت به سبب نگرانی از تنگ‌نظری برخی لایه‌های اقشار متدین جامعه، با فراگیری زبان انگلیسی توسط حوزویان مخالف بودند، بر حسب نیاز در این راه همت گمارد و تا آنجا پیش رفت که چون اساتید دانشگاه و دانشجویان مقطع دکتری مهارت نگارش مقالات علمی پژوهشی به زبان انگلیسی یافت. همچنین وی در روزگاری که حوزه و روحانیت با مطبوعات میانه‌ای نداشت و مطالعه‌ی روزنامه‌های کثیرالانتشار توسط طلاب منظره‌ای بسیار نادر بود، نه تنها در نشریات مذهبی چون «مکتب اسلام»، «مکتب تشیع» و «پیک اسلام»، بلکه در مطبوعات اجتماعی و سیاسی، یادداشت و مقاله نوشت. شاید اولین اثر مطبوعاتی آقا سید رضا یادداشتی با عنوان «بعثت نبوی» بود که در مرداد سال 1320ش و در حدود سن بیست سالگی در صفحه‌اول از هفته‌نامه‌ی «استوار» منتشر شد. آقا سید رضا بر خلاف اغلب روحانیون سنتی زمان خود و در عین پایبندی مطلق به اصول تشیع، از مدافعان اندیشه‌ی تقریب مذاهب اسلامی محسوب بود. وی نیز چون پدر و برادرش امام صدر، اقدامات علامه شیخ محمد تقی قمی در مصر را تحسین و فعالیت مرکز دارالتقریب در قاهره و مجله‌ی آن «الرساله الاسلام» را در راستای مصالح عالیه‌ی اسلام ارزیابی کرد.    
                 

    در منظر آقا سید رضا، نگاه اسلام به جامعه و مردم، نگاهی اخلاقی و رحمانی بود. وی باور داشت که اسلام برای جان، مال، ناموس و آبروی مردم، حرمت فراوانی قائل است و احتیاط و بلکه سخت‌گیری شرع مقدس بسیار بیش از آن است که صدور احکامی چون اعدام، مصادره، زندان و تبعید را به سادگی اجازه دهد. آقا سید رضا اعتقاد داشت که اهتمام اسلام بر حفظ حقوق مردم و ضرورت اجتناب حکومت از ظلم به شهروندان چنان است که امام علی (ع) در دوران خلافت خود بارها و بارها ترجیح داد حکومت و شخص خلیفه مظلوم واقع شوند، اما احدی از آحاد مردم، حتی ناخواسته، به واسطه‌ی آنها مورد ظلم قرار نگیرد. آقا سید رضا معتقد بود که دین «گرایش دل» است و لذا با زور تحقق‌پذیر نیست. وی اعتقاد داشت که حکومت و روحانیت نباید در هدایت مردم به رعایت حدود و ظواهر شرع چنان سخت‌گیرانه عمل کنند، که اصل اسلام مبغوض واقع شود. استناد وی در این خصوص به سیره‌ی حکومتی حضرت پیامبر (ص) و امام علی (ع) بود که هیچ‌کدام از این بزرگواران در دوران مسئولیت خود مردم و خصوصاً جوانان را به سبب نوع لباس و حجاب آنها تنبیه نکردند. همچنین استناد وی به روایاتی مثل این سخن گوهربار معصوم بود که «[تنها] آنچه [را] که مردم از اسلام می‌پذیرند، [برای آنها باز] بگویید».   
                 

    موضع انتقادی، و صد البته نه تقابل، آقا سید رضا نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران، از جمله موضوعاتی است که تاکنون مورد تجزیه و تحلیل بی‌طرفانه و واقع‌گرایانه قرار نگرفته است. آقا سید رضا در حالی در زمره‌ی منتقدین نظام محسوب بود، که میان او و شخص امام راحل تاریخچه‌ای از یک رابطه‌ی دوستانه و بلکه عاطفی ممتاز، دیرینه و متقابل وجود داشت. آقا سید رضا از اولین و در عین حال از برجسته‌ترین شاگردان دروس منظومه، اسفار و عرفان امام راحل محسوب و از این لحاظ حتی بر شهید استاد مطهری مقدم بود. دلبستگی آقا سید رضا به این استاد و آموخته‌هایش چنان بود که نقل شده است: «روزی در صحن حرم مطهر حضرت معصومه کتاب منظومه را درس می‌گفت. موضوع بحث، «وجود اسمی» بود. در خلال درس آیه‌ای از آیات شریفه‌ی سوره‌ی نجم را تلاوت و در شرح آن بیتی از ابیات عارفانه‌ی حافظ را قرائت کرد. حالتی تقریباً عرفانی به او دست داده و از خود بی‌خود شده بود. در حالی‌که اشک چشمانش را گرفته بود کتاب را بست و گفت: «هیچ‌کس را ندیدم که مانند من و استادم، فلسفه و عرفان را فهمیده باشد». لحظاتی بعد برخاست و درس آن روز را نیمه‌کاره رها کرد و رفت». علاقه‌ی متقابل و اعتقاد امام راحل به علمیت آقا سید رضا نیز چنان بود که گاهی به مناسبت در مجالس خود از فکر فلسفی وی تعریف می‌کرد. از جمله در یکی از سفرهای آقا سید رضا به نجف اشرف ایشان را مکلف ساخته بود تا پس از بازگشت به ایران رسماً تدریس کتاب اسفار را آغاز نماید. امام راحل در بیان اهمیت این اقدام خطاب به وی تأکید کرده بود: «اگر درس فلسفه نگویید، می‌ترسم این علم از میان برود». آقا سید رضا از نخستین روزهای تقابل امام راحل با رژیم پهلوی و شخص شاه، حامی آن بزرگوار بود. وی پس از درگذشت مرحوم آیت‌الله العظمی سید محسن حکیم یکی از چند عالم بزرگ ساکن تهران بود که در نامه‌ی تسلیت مشترکی به امام راحل، آن بزرگوار را مرجع و جانشین مرحوم حکیم خوانده بودند. وی همچنین یکی از چند عالم بزرگ ساکن تهران بود که شهید استاد مطهری در نامه‌ی بهمن سال 1348ش خود به هیئت مدیره‌ی حسینیه‌ی ارشاد، برای عضویت در شورای فقاهتی آن مؤسسه پیشنهاد کرده بود. آقا سید رضا پس از بازگشت تاریخی امام راحل به ایران در بهمن سال 1357 که تمامی علما و بزرگان به دیدار آن بزرگوار شتافتند، وقتی از عزم آیت‌الله العظمی سید احمد خوانساری بر عدم دیدار با ایشان مطلع شد، همه‌ی تلاش خود را بکار گرفت تا آن مرجع بزرگ را از تصمیم خود منصرف کند. از جمله تأکید آیت‌الله العظمی خوانساری بر این جمله که «شما را مجتهدی جامع‌الشرایط و عادل می‌دانم» با لطافت چنین پاسخ داده بود که: «پس حکم می‌کنم تا حضرتعالی از حاج‌آقا روح‌الله دیدن بفرمایید» ...    
                 

    برخی صاحب‌نظران عنوان کرده‌اند که شاید یکی از اسباب نگاه انتقادی آقا سید رضا به نظام جمهوری اسلامی آن بود که آن بزرگوار [این اواخر] با غور در اخبار و روایات به این استنباط رسیده بود، که هر کس در زمان غیبت قیام کند، شکست خواهد خورد؛ و قیام علیه حاکم و راه‌اندازی حرکتی که مستلزم کشتار و خونریزی باشد، تنها و تنها از اختیارات امام زمان (ع) است. در منظر این صاحب‌نظران، آقا سید رضا برای فقها از جمله امام راحل تنها این حق را قائل بود که حاکمان و شاه را امر به معروف و نهی از منکر کنند. در همین حال آقا سید رضا خود در تبیین سبب مخالفت خویش با نام «جمهوری اسلامی ایران» طی نشستی پیش از رفراندم فروردین 1358با امام راحل نکاتی را طرح کرده بود که نظر صاحب‌نظران فوق‌الذکر را تدقیق و تکمیل می‌کند: «حکومت‌هاى جهان هر شکلى که دارند، دیکتاتورى سیاه یا سرخ، دموکراسى، تک‌حزبى و یا چندحزبى، نمی‌توانند همه‌ی افراد ملت را راضى نگه دارند و فاقد چنین قدرتى هستند. جمهورى اسلامى به هر شکلى که در آینده حکومت کند، ناراضی بسیار خواهد داشت و اینان از اسلام ناراضى خواهند شد. پس جمهورى اسلامى به زیان اسلام است ... جمهورى تنها اعلام کنید؛ وقتى جمهورى تنها اعلام شد، قوانین را اسلامى کنید. آن‌وقت ناراضی‌هاى حکومت می‌گویند جمهورى اسلامى نکردند، چنین شد؛ اگر جمهورى اسلامى می‌کردند، چنین نمی‌شد ... تاریخ نشان داده که حکومت‌هایى که به نام مذهب پایگذارى شده، به سود مذهب نبوده است و بغض مذهب را در دل‌ها ایجاد کرده؛ تنها حکومتى که به سود مذهب است، «حکومت لاییک» می‌باشد». یکی دیگر از اسباب نگاه انتقادی آقا سید رضا به نظام جمهوری اسلامی ایران، برخی تصرفات سوء از قبیل پاره‌ای احکام اعدام، مصادره‌ی اموال، به زندان افکندن اشخاص و نیز بعضی رفتارهای نامناسب در اولین سال‌های پس از پیروزی انقلاب بود که به واسطه‌ی عدم اعمال احتیاط‌های شرعی لازم، ناپختگی برخی مسئولان و نیز نفوذ بعضی افراد و جریانات مسئله‌دار، امثال باند سید مهدی هاشمی، به وقوع پیوست.    
                 

    بی‌شک سبب دیگر نگاه انتقادی آقا سید رضا نسبت به نظام، مشاهده‌ی عدم جدیت و بعضاً بی‌تفاوتی برخی مسئولان ارشد وقت در پیگیری مسأله‌ی امام صدر بود. مبالغه و البته خلاف انتظار نیز نیست اگر گفته شود، آقا سید رضا بیش از هر کس دیگر طی اولین سال‌های پس از پیروزی انقلاب، پیگیر مداخله‌ی رسمی و جدی نظام در مسأله‌ی امام صدر و همچنین عدم از سرگیری روابط ایران و رژیم قذافی قبل از آزادی آن بزرگوار بود. آقا سید رضا ابتدا بر اساس حسن ظن و اعتماد کامل به مسئولان ارشد وقت کشور، جزئیات روند پیگیری را به آنان سپرد. وی در این حسن ظن و اعتماد چنان صادق و راسخ بود که حتی اسباب رنجش برخی بزرگان حوزه از خود را نیز فراهم نمود. یکی از این بزرگان آیت‌الله العظمی سید صادق روحانی است که وقتی همزمان با اولین سفر عبدالسلام جلود نخست‌وزیر وقت لیبی به تهران ایده‌ی بازداشت و معاوضه‌ی نامبرده با امام صدر را به مسئولان ارشد وقت کشور پیشنهاد کرد، آقا سید رضا از آن مرجع محترم تقاضا نمود تا جزئیات روند پیگیری را به خود مسئولان وا گزارد. دیدارها، پیام‌ها و تلاش‌های آقا سید رضا به منظور پیگیری رسمی و جدی مسأله‌ی امام صدر توسط جمهوری اسلامی ایران و عدم از سرگیری روابط ایران و رژیم قذافی اما به جایی نرسید. مسأله‌ی امام صدر چنان که شایسته بود، توسط دولت های شورای انقلاب و میر حسین موسوی پیگیری نشد و امام صدر باز نگشت. در عوض، روابط ایران و رژیم رباینده‌ی آن بزرگوار از سر گرفته شد و خیلی سریع به بالاترین سطح دوستی و برادری رسید! این‌گونه بود که آقا سید رضا از همان اولین سال‌های پس از پیروزی انقلاب به حسن نیت مسئولان ارشد وقت کشور، خصوصاً آیات‌الله سید محمد حسینی بهشتی، حسینعلی منتظری و نیز شیخ محمد منتظری، بی‌اعتماد و ظنین شد. سوءظنی که تا آخرین روز حیات ادامه یافت و روز به روز بر ابعاد آن افزوده شد. آقا سید رضا بر اساس قرائن و شواهد متعدد، که صد البته گمانه‌زنی و تحلیل‌‌های سیاسی نیز چاشنی آنها بود، متقاعد شده بود که گویا برخی مقامات ارشد وقت مایل نیستند مسأله‌ی امام صدر حل شود. از اینجا به بعد بود که وی از طرح مسأله‌ی امام صدر در سطح حاکمیت نظام دست کشید و اقدامات پیگیرانه‌ی خویش را به چارچوب خانواده و امکانات متواضع آن محدود کرد. آقا سید رضا بر اساس اطلاعات عمدتاً غیر آشکاری که طی سال‌ها بدست آورده بود، تا آخرین لحظه‌ی حیات، «زنده بودن» برادر دلبندش را باور و آرزوی دیدار با او را در دل داشت. افسوس و هزاران افسوس که سرانجام چهره در نقاب خاک در کشید، اما این آرزو تحقق نیافت و دیدار دو برادر به قیامت افتاد.   
                 

    اسباب نگاه انتقادی آقا سید رضا علیه نظام جمهوری اسلامی ایران هرچه بود، جایگاه علمی، اخلاقی، خانوادگی و خصوصاً تقوا و اخلاص آن بزرگوار مانع از آن شد تا حتی آن گروه از بزرگان حوزه که بیشتر دل در گروی انقلاب داشتند، رابطه‌ی خود را با ایشان قطع کنند. در ماجرای دستگیری چند ساعته‌ی آقا سید رضا توسط اداره‌ی اطلاعات قم، این مرحوم حاج سید احمد خمینی بود که به محض دریافت خبر، طبعاً با رضایت امام راحل، ترتیب آزادی فوری آن بزرگوار را تدارک دید. پس از ماجرای آیت‌الله العظمی شریعتمداری اگرچه برخی بزرگان قم، از جمله آیات بزرگوار سید مهدی روحانی و میرزا علی احمدی میانجی، حجم آمد و شد خود را به منزل آقا سید رضا کم کردند؛ اما اولاً، ملاحظات این بزرگان دیری نپایید و موقتی بود. ثانیاً، سبب این ملاحظات اجتماع مقطعی برخی نزدیکان مرحوم شریعتمداری در اطراف آقا سید رضا بود و نه نفس نگاه انتقادی آن بزرگوار به نظام جمهوری اسلامی ایران. در سال‌های آخر حیات آقا سید رضا نیز مانند دوران قبل از پیروزی انقلاب، بیرونی منزل وی در قم که یادگار عهد پدر بود، عصرها شاهد حضور این عزیزان بود که همراه آیت‌الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی گرد آن بزرگوار جمع می‌شدند و ساعتی را در باره‌ی موضوعات علمی به تبادل نظر می‌پرداختند. نقل شده است که به هنگام تغسیل پیکر آقا سید رضا در زیرزمین منزل پدر، آیت‌الله سید مهدی روحانی که در بیرونی خانه حاضر بودند، به سبب شدت تأثر از حضور در مراسم تغسیل عذرخواهی کردند. نگارنده‌ی این سطور نقل قول مکرر آقای دکتر محمد رضا بهشتی از آیت‌الله العظمی موسوی اردبیلی را هرگز از یاد نخواهد برد که «شاید ما [مسئولان ارشد وقت] می‌توانستیم طوری رفتار کنیم، که امثال آقای حاج‌آقا رضا صدر نیز به سوی نظام جذب شوند» ...   
                 

    آقا سید رضا اگرچه به فعالیت‌های اجتماعی متعارف در میان روحانیت اهتمام بسیار داشت و اگرچه انسانی متواضع و از هرگونه تشخص و برتری جویی نسبت به دیگران دور بود، اما در عین حال بر خلاف پدر و برادر کوچک‌ترش امام صدر، اهل جوشیدن با مردم و اقدام به کارهای جمعی و عام‌المنفعه نیز نبود. فعالیت‌های اجتماعی آقا سید رضا عمدتاً رنگ و صبغه‌ی مذهبی و تبلیغی داشت. ذوق و سلیقه‌ی او بیشتر به موضوعات علمی و معنوی معطوف بود و مجال و حوصله‌اش عملاً به حشر و نشر با اهل علم و نخبگان محدود. [...]   
                 

    آقا سید رضا پیش از ظهر روز پنج‌شنبه مورخ 12 آبان سال 1373ش مطابق با 28 جمادی الاول سال 1415ق در پی سکته‌ی قلبی دار فانی را وداع گفت. پیکر وی روز بعد طی مراسمی پرشکوه با حضور علما و بزرگان حوزه‌ی علمیه‌ی قم تشییع و پس از برپایی نماز از سوی آیت‌الله العظمی سید موسی شبیری زنجانی در غرفه‌ی شماره‌ی «33» موسوم به «مقبره‌العلما» واقع در صحن بزرگ (آیینه) حرم مطهر حضرت معصومه (س) در کنار آیت‌الله العظمی سید احمد شبیری زنجانی به خاک سپرده شد. آقا سید رضا در حالی از دنیا رفت که به تعبیر بزرگان بسیار از جمله شهید آیت‌الله شیخ محمد صدوقی، مقامات علمی، اخلاقی، روحانی و معنوی وی بر عموم مردم مجهول بود.    
                 

    همسر آقا سید رضا، دختر خاله‌ی او بانو منصوره غروی فرزند بانو سیده زکیه طباطبایی قمی فرزند آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی بود. از این زوج بزرگوار سه فرزند پسر و سه فرزند دختر به یادگار گذاشت: 1- دکتر سید محمد کاظم صدر؛ 2- دکتر سید محمد صدر؛ 3- حجت‌الاسلام سید مهدی صدر؛ 4- بانو مریم سادات صدر همسر مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین علی حجتی کرمانی؛ 5- بانو طیبه سادات صدر همسر حجت‌الاسلام و المسلمین سید باقر خسروشاهی؛ 6- بانو فاطمه سادات صدر همسر حجت‌الاسلام سید محمد شبیری زنجانی.



  نظر شما چیست؟
نام: 

ایمیل:
متن پیام: